۰۰۱-طشت پر خون جگر دیدن مرا باور نبود

18 آذر 1392 در 8:59ق.ظ

السلام علیک یا حسن بن علی

طشت پر خون جگر دیدن مرا باور نبود

دست گلچین بشکند این قدر گل پرپر نبود

کی گمان می کردم از داغت بسوزد جان من

روبرو گشتن به این غم باور خواهر نبود

پای منبر می نشستی می شنیدی ناسزا

خون دل خوردن ز غلتیدن به خون کمتر نبود

یاد سوز سینه ی زهرا تو را از پا فکند

حاجتی دیگر به زهرو قاتل دیگر نبود

روی آرامش ندیدی یک نفس در خانه ات

دشمن جان تو بود آن بی وفا همسر نبود

بارها زهر جفا از پا درآوردت ولی

هیچ زهری کارگر چون نوبت آخر نبود

آب آتش زد به جانت آنچنان کز بعد مرگ

از تن آتش گرفته غیر خاکستر نبود

(سیدمحمدرستگار)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *