اهمیت هیئت های مذهبی و مجالس حسینی

17 بهمن 1391 در 7:40ق.ظ

در بیان استاد :
*اهمیت هیئت‌های مذهبی و مجالس حسینی
* وظیفه‌ی مداح
* وظیفه‌ی واعظ
* وظیفه‌ی مستمعین
* وظیفه‌ی مدیر هیئت

به ادامه نوشته مراجعه بفرمائید


اهمیت هیئت‌های مذهبی و مجالس حسینی
آن تشکیلاتی که بیش از همه در پیروزی انقلاب و در جنگ تحمیلی به خصوص روزها و سال‌های اول مؤثر بود همین هیأت‌ها بود. همین سینه‌زنی‌ها و دسته‌های عزاداری بودند که مهمترین نقش را در پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی داشتند.

دشمن هم که به موقعیت این مجالس پی برده، کارهایی کرده و می‌کند که این هیأت‌ها را که این چنین موثر بودند و هستند را از تأثیر بیندازد. مقداری هم موفق بوده، اما باید بدانیم که دست امام حسین در کار است و امام حسین مثل قرآن حافظش خودِ خداست: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون». البته هرکس در این وادی وظیفه‌ای به عهده دارد. باید قدم برداریم و تلاش کنیم که هیئات‌مان بهتر شود.

هیئات و مداحی‌ها، در تمام موارد، با در نظر داشتن همه‌ی مشکلات، از زمان گذشته بهتر شده‌اند؛ نه آنکه در بهترین وضعیت خود قرار داشته باشند، اما نسبت به آنچه در گذشته بوده، از هر جهتی که فکر کنید، بهتر شده‌اند. به عنوان مثال، مداحان در گذشته از سواد چندانی برخوردار نبوده و علم و سواد کم، در اشعار آنان به خوبی مشهود بود. در آن زمان، اگر کسی می‌خواست در مراسم دعای «عرفه» شرکت کند، به راحتی نمی‌توانست، جایی را تحت عنوان «مکان برگزاری دعا» بیابد. حال آنکه امروز، این مراسم، با شکوه و عظمت برگزار می‌شود و شرکت‌کنندگان بسیاری هم دارد. به همین شکل، رعایت اصول مذهبی دیگر هم با دشواری همراه بود. در جایی که حجاب را از سر مادرانِ ما برمی‌داشتند، چطور می‌شد «دین‌داری و دین‌مداری» را حاکم بر جامعه فرض کرد؟

وضعیت فعلی مجالس عزاداری ما از گذشته بهتر است. اما این «بهتر» عیب و نقص‌هایی دارد و جای آن دارد که خیلی بهتر از این باشد. برای بهتر شدن هیئات مذهبی، هم «مدّاح» و «واعظ» وظایفی دارند، و هم «مستمع» و «مدیر هیئت».

وظیفه‌ی مداح

دوستان ما به عنوان مداح، آدم‌های خوبی هستند و ما ارادت داریم، اما به چند مطالب باید به خوبی توجه کنند. یکى شعر خوب است. از اشکالاتى که به برخى «خوانندگان» وارد است، خواندن اشعارى‌ست که معمولاً از جهت ادبیات و محتوا، اشعار ضعیفى‌ست؛ حتّى گاهى کلماتش هم بسیار ضعیف است!

مقام معظم رهبرى هم در مجالس خاصى تذکر داده‏اند که شعرهاى ضعیف را نخوانید؛ شعرهاى قوى‏تر بخوانید. یکى از مدّاحان هم در جواب مقام معظم رهبرى -که البته نباید جواب مى‏دادند- گفتند که مستمعان این جور مى‏خواهند! آقا هم فرمود: «شعر قوى‏تر بخوانید، مستمعان هم این جورى مى‏شنوند.» یا در جایی دیگر فرمودند که: «خوب خواندن، نافله است. واجب، شعر خوب است.» مدّاحان ما باید به این فرمایش مقام معظم رهبرى خیلی توجه کند.

از شعر حافظ به‌راحتی مى‏شود در زمینه‏هاى مختلف استفاده کرد؛ حتّى در زمینه‌ى مصیبت و مرثیه. اگر آدم، خوب در اشعار حافظ دقت کند، مى‏تواند از آن به خوبى استفاده کند. به عنوان مثال من یادم هست، زمانى در شب عاشورا این شعر را خواندم:

«معاشران گره از زلف یار باز کنید! شبى خوش است بدین قصّه‏ اش دراز کنید!»

دیدم خیلى هم با شب عاشورا تناسب دارد. چون موضوع کلى شعرهاى حافظ «فراق» است البته فراق توحیدى و موضوع امام زمان که باز هم فراق است و خیلى از شعرهاى حافظ را مى‏شود با امام زمان علیه السلام انطباق داد مثلاً:

«اى نسیم سحر، آرامگه یار کجاست منزل آن مه عاشق کش عیّار کجاست»

و:

«شب تار است و ره وادى ایمن در پیش آتش طور کجا، وعده ى دیدار کجاست؟!»

البته کسى هم که مى‏خواهد شعر حافظ بخواند، باید در بسیارى از موارد سن و سالى از او گذشته باشد و با تجربه باشد. اینطور نیست که آدم، یک کتاب را باز کند و همه چیز برایش فراهم شود!

شعرهاى مانند شعرهاى آقای حسان هم پُر محتواست، به‌خصوص مجموعه‏ى شعر «اى اشک‏ها بریزید». یا دیوان کُمپانى -که اشعار مرحوم آیت اللّه غروى اصفهانى ا‌ست- اشعار بسیار خوب و بلندى دارد. از آقاى سازگار هم، مجموعه‌ى شعر «نخل میثم» اشعار خوبى دارد. اشعار و کتاب‌های آقاى «موید شهدى» هم مطلوب و مورد پسند است.

در بین شعر شاعران جوان هم شعرهاى بسیار خوبى هست. اما گاهى شاعران جوان فقط باید شعرهاشان را بسرایند تا تجربه بیندوزند و قوى بشوند؛ آنوقت اشعارشان را عرضه کنند. گاهى به رفقا مى‏گویم شعرهایى را حفظ کنید که اگر بیست سال دیگر هم خواستید بخوانید، رویتان بشود بخوانید!

برخی هم می‌گویند ما با این سبک خواندن، جوان را به مجلس امام حسین می‌کشیم تا به جای خلاف در خیابان، انرژی‌اش را این‌جا تخلیه کند. آخر هر جذبی که صحیح نیست. ممکن است وسایل دیگری خیلی بیشتر جذب بکند، اما آیا درست است؟ این‌ها جذب چه می‌شوند؟ اگر واقعا جذب امام حسین بشوند باید عملشان در جامعه بروز کند. ولی بعضاً این‌طور نیست. بعضی از این جوان‌ها می‌بینند این‌جور عزاداری با همه‌چیزشان می‌خواند. هرکاری بخواهند می‌توانند بکنند، بعد هم بروند توی این مجالس سینه بزنند. این جذب نیست. هر چه آدم اصولش را محکم‌تر نگه دارد، جذابیت‌اش بیشتر است. همیشه وقتی ما از دید خودمان چیزهایی به دین بستیم و فکر کردیم باعث جذب می‌شود، همان به دین لطمه زده. ممکن است در برهه‌ای از زمان یک دسته‌ای را بیاورد ولی تا یک باد بوزد همه‌شان می‌روند.

موضوعِ دیگری را هم که مداحان محترم باید مورد توجه قرار دهند این است که مصیبت امام حسین را بخوانند. بینید گاهی در بعضی از مجالس، در سر تا سر برنامه، چیزی که کمتر خبری از‌ش هست، عزاداری امام حسین است. اشعار طوری‌ست که برای عشق خودشان سینه می‌زنند. عشق به امام حسین، عشق به کربلا یا این‌ها، به‌هرحال حرف عشق خودشان است، حرف مصیبت امام نیست. حرف عزاداری نیست. مثلاً خطاب به امام می‌گویند من نوکر و خدمتگزار شما هستم و سینه می‌زنند. این کار خطایی نیست، ولی عزاداری هم نیست. ذکر مصیبت حسینی نیست.

دوستی روحانی داشتیم به نام شیخ محمود غفاری، که خیلی هم فاضل بود. شهید شد. وقتی عزاداری می‌کردیم سینه می‌زد. وقتی از عزاداری خارج می‌شدیم و از این حرف‌ها می‌زدیم، سینه نمی‌زد و ساکت می‌شد. می‌گفت ما اجازه داریم به خاطر امام حسین به خودمان لطمه بزنیم. سینه و زنجیر بزنیم، نه برای خودمان. به من می‌گفت مثلاً آن‌جا که خواندی: «نماز بی‌ولای او، عبادتی است بی‌وضو» شعر بدی نبود ولی عزای امام حسین هم نبود.

وظیفه‌ی واعظ

بحث دیگری که در کیفیت کار هیئت‌ها تأثیر بسزایی دارد؛ «روحانی» و «واعظی» است که مسئولیت سخنرانی در جلسات را به عهده دارد. متأسفانه گاهی شاهد آن هستیم که برخی از واعظان از اطلاعات کافی برای عهده‌داری این مسئولیت برخوردار نیستند. یکی از دلایل آن هم این است که بعضی اوقات آنقدر تعداد جلسات واعظان افزایش می‌یابد که فرصت باز و بسته کردن یک کتاب را هم ندارند. بنابراین محتوای منبرها کم‌مایه و بی‌مایه می‌شود و همان فرصت اندکی که به سخنرانی اختصاص می‌یابد، هیچ‌گونه اثر مفیدی برجای نمی‌گذارد. سخنرانی با چنین مشخصاتی، تنها یک سخنرانی تجاری‌ست.

واعظی که منبر پرمایه‌ای داشته باشد، قادر است «هیئت‌دار» را هم تغییر دهد. من از طرفداران پر و پا قرص «روحانیت»ام. اگر هم اعتقاد به بهتر بودن وضعیت فعلی نسبت به گذشته دارم، این از اثرات حضور مؤثر «روحانیت» در جامعه است. مطابق با فرمایش امام راحل: «آن کس که می‌گوید روحانیت نه، یعنی اسلام نه.» اما به هر حال این اشکال وجود دارد و حتی برخی از روحانیان هم در محضر رهبر معظم انقلاب این موضوع را مطرح کردند. به عنوان مثال اجازه بدهید از «حاج آقا ضیاءآبادی» نکته‌ای را عرض کنم. ایشان –که از روحانیانِ فاضل و برجسته‌ی تهران هستند- با وجود اصرارهای فراوان من و دیگر دوستان در هیئت برای شرکت در جلسات ما، آخرین حرفشان این بود که: «از آن جهت که باید برای هر جلسه چندین ساعت وقت برای مطالعه صرف کنم و در حال حاضر این فرصت را ندارم، نمی‌توانم در جلسات شما شرکت کنم.» متأسفانه کسانی که این‌گونه رفتار کنند، کم هستند.

و روحانیان وظیفه دارند بیشتر روی مباحثی که ارائه می‌دهند، کار کنند. گاهی می‌بینیم مباحثی که مطرح می‌شود، هیچ ارتباطی با خواسته و نیاز جمع ندارد و این اشکالی‌ست که باید رفع شود. از خاطرات «شیخ محمود تحریری» -که به حقیقت از علمای بزرگ شیعه و از شاگردان خوب «علامه طباطبایی» بودند- یکی این بود که در جلسه‌ای منبر رفته و در مذمت ریش‌تراشی صحبت کرده بودند. مدیر هیئت از ایشان خواسته بودند که به این صحبت ادامه ندهند و ایشان نپذیرفته بودند؛ چراکه تشخیص ایشان این بود که این صحبت در آن مجلس لازم بوده و ایشان در پی انجام وظیفه بودند.

وظیفه‌ی مستمعین

مستمعین و جوان‌هایی هم که در محافل حسینی شرکت می‌کنند، وظایفی دارند. مهمترین وظیفه مستمعین، این است که روی محتوایی که مداح می‌خواند کمی دقت کنند. ببینند چیزی که در مجلس خوانده می‌شود به کار سینه‌زنی و عزاداری امام حسین می‌خورد یا نه. اگر بیست تا جوان، فکرشان را به کار بیندازند که من برای چی دارم سینه می‌زنم، و این مداح چی دارد می‌گوید که من دارم با آن سینه می‌زنم، و بروند بگویند آقا این چی بود شما خواندی؟ کم‌کم خود مداح متوجه می‌شود.

و مطلب دیگر این‌که مستمعین سعی کنند هیئت را جذّاب کنند. جذابیت، همه‌اش به خواندن نیست. اگر جوانی که به مجلس می‌آید، فضا طوری باشد که واقعاً برای امام حسین گریه کند، همین عامل جذابیت است. محتوا دادن به مجلس، سخنران، آراسته بودن مجلس، طولانی نبودن جلسه، همه از عوامل جذابیت هستند. یا این‌که هیأت از حالت تعصبات گروهی خارج بشود و جوانی که به یک جلسه‌ می‌آید احساس غربت نکند. فکر نکند چون مال این هیأت نیست، این‌‌جا جایی ندارد. الان جوان‌ها نوعاً تحصیل‌کرده و بافضیلت و باسوادند. اگر ببینند در جایی چیزی دستشان می‌آید، می‌روند. اما اگر ببینند وقتشان تلف می‌شود، نمی‌روند.

وظیفه‌ی مدیر هیئت

در «هیئت‌داری» گرداننده‌ی هیئت، اغلب کسی‌ست که هزینه‌ی بیشتری تقبل کرده است. و وقتی برای انتخاب «مدیر» به جای شایستگی، پول تعیین‌کننده باشد، اثرات زیان‌بار آن به تمام هیئت و هیئتیان سرایت پیدا می‌کند. این اشکالی‌ست که هم در قدیم و هم زمان فعلی وجود داشته است. با این تفاوت که در قدیم بیشتر مردم جامعه، بی‌سواد بودند و در زمان فعلی، تقریباً می‌شود گفت، حداقل مدرک تحصیلی مدرک «کارشناسی» است. باید مدیران هیئت‌ها، افرادی شایسته و وارسته باشند. در جلسه‌ای آیت‌ا… بهجت به نکته‌ی جالبی اشاره کردند و فرمودند: «اگر فرض کنیم در حدود هزار نفر تحت سیطره‌ی مدیریت فردی باشند و آن فرد دروغ‌گو باشد، دروغ‌گویی در میان تمام آن افراد رایج خواهد شد.» بنابراین شیوه‌ی مدیریت، یکی از بحث‌های مهم در شکل‌گیری هیئت‌هاست.

3 پاسخ به “اهمیت هیئت های مذهبی و مجالس حسینی”

  1. امیرحسین گفت:

    با سلام آیا جلسات آموزش مداحی حاج آقای عابدی عمومی میباشد؟ یا بصورت خصوصی است؟ بنده بسیار علاقه به شرکت در این جلسات را دارم. لطفا پاسخ دهید.

    • admin گفت:

      سلام علیکم
      بله جلسات استاد به صورت عمومی برگزار می گردد
      روزهای یکشنبه حدود ساعت ۱۹ خیابان مجاهدین اسلام ، خیابان شهید عظیم زادگان کوچه آذر غربی
      التماس دعا

  2. مجتبی گفت:

    سلام 🙂 تشکر از مطالب عالی و خوبتون . بنده چون به خاطر درسم تهران نیستم ، خوبه که می تونم از مطالب سایتتون استفاده کنم و آموزش ها رو مطالعه کنم .

    خسته نباشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *